PDF نسخه کامل مجله
سه‌شنبه ۱۱ ارديبهشت ۱۴۰۳ - April 30 2024
کد خبر: ۸۳۰۳۲
تاریخ انتشار: ۱۲ آبان ۱۴۰۲ - ۲۱:۲۵
گلایه و گریه نکنید ، با مشکلات مبارزه کنید
آن موقع که ما «لیگ» داشتیم ، این ها «دیگ» هم نداشتند !

تحلیل آقای رئیس

رئیس کمیته ملی المپیک در نشستی با خبرنگاران اعزامی به بازی های آسیایی ( هانگژو 2022) تحلیل و ارزیابی خود را از عملکرد کاروان ایران ارائه داد. خوانندگان مجله و علاقه مندان به ورزش حتما در جریان صحبت های آقای خسروی وفا هستند. ما هم در اینجا نمی خواهیم وارد ریز بحث هایی که ایشان مطرح کردند شویم و آن را به محک نقد و بررسی بکشانیم. ما به آن بخش هایی از تحلیل ایشان کار داریم که تقریبا از موضوعات مورد بحث در این صفحه است ، به ویژه آنجایی که مدیران شاغل و فعال در ورزش را به سه قسمت می کند و درباره هر یک توضیحاتی می دهد.

روزه سکوت تا کی؟!

اما قبل از آنکه وارد صحبت های رئیس محترم کمیته ملی المپیک شویم خوب است به این نکته حتما اشاره کنیم که از میان مدیران و مسئولان خرد و کلان ورزش، " حاج محمود" اولین مدیری است که پس از گذشت سه هفته از بازی ها تحلیل و نظرات خود را درباره این رقابت ها و نقاط ضعف و قوت ورزش ایران و عملکرد مدیران و فدراسیون ها صریحا با رسانه ها و مردم مطرح کرده و در میان گذاشته است. متاسفانه سایر مدیران ورزش در این باره روزه سکوت گرفته و لام تا کام حرفی بر زبان نمی آورند تا آب ها از آسیاب بیفتد و همه چیز مشمول مرور زمان شود و باز روز از نو، روزی از نو!

خادم و فرصت طلب

باز در ورزش بر همان پاشنه قبلی بچرخد و فرق دوغ و دوشاب مشخص نشود، حساب خادم از فرصت طلب جدا نشود، هیچ چیز تغییر نکند و هیچ کسی مواخذه نشود و پاسخگوی عملکرد ضعیف مدیریتی و وقت و سرمایه ای که از جیب ورزش هدر داده نباشد و کماکان بدون اینکه نظارت و کنترلی بر عملکرد مخربش اعمال شود به عمر بی ثمر و ضایع کننده خود تداوم بخشد و از مواهب مدیریتی به نفع خودش و" بیزینس" و منافع شخصی خود بهره بگیرد.

وعده ای که باید عملی شود

بنابراین امیدواریم سایر مدیرانی هم که در این باره مسئولیت دارند حرف ها و تحلیل های صریح خود را حداقل در مورد رشته های تحت مسئولیت شان مطرح کنند و پاسخگوی عملکرد خود طی چند سال گذشته باشند . چنانچه طی شماره های اخیر هم نوشته ایم بررسی دقیق و کارشناسانه کارنامه وعملکرد ورزش ایران در بازی های آسیایی یکی از کارهای اساسی و ضروری است که باید از سوی مسئولان بلند پایه ورزش و با حضور کارشناسان و اهالی فن برگزار شود. در این باره وزیر محترم ورزش هم در اواخر بازی ها حرفی زده و وعده برگزاری چنین جلساتی را داده بود که تاکنون عملی نشده، اما امیدواریم تا زیاد دیر نشده ، عملی شود.

توضیحات و توجیهات!

اتفاقا یکی از کسانی که می تواند از نتایج و خروجی این جلسه بهره مند شود و تکلیف خود را برای آینده کاری اش بهتر بداند، شخص وزیر ورزش است . او که به تازگی سکاندار ورزش شده است، می تواند فراتر از حرف ها و توضیحات و گاهی هم توجیهات! و بعضی وقت ها هم ماستمالی ها و سیاهکاری های!! بعضی از اطرافیان یا کسانی که مسئولیت های مهمی در ورزش دارند، با تکیه بر نظرات و نتایج اینطور جلسات کارشناسی و تخصصی، برای آینده ورزش کشورمان با شناخت بیشتر، بهتر و دقیق تر برنامه ریزی کند. حرف ها و توجیهات را یک طرف ترازو و نتایج بررسی های دقیق و منصفانه کارشناسان و اهل فن را - که با استناد به واقعیات و کارنامه عینی ورزش ایران در هانگژو رقم خورده - در کفه دیگر ترازو بگذارد و تصمیمات و برنامه ریزی های خود را بر پایه آن بنا کند.

3 دسته مدیر

برگردیم به صحبت های آقای خسروی وفا ، خاصه آن بخشی که رئیس کمیته ملی المپیک با تکیه بر بازی های آسیایی ، مدیران شاغل در ورزش را به سه گروه تقسیم می کند : گروهی که سخت کار می کنند و نتیجه مطلوبی هم از عملکردشان می گیرند. گروه دیگری که کار می کنند و برای رسیدن به موفقیت ، تلاش هم می کنند، اما نتیجه عملکردشان آنطور که باید و شاید، هنوز مطلوب و راضی کننده نیست.

و اما گروه سوم!

و بالاخره گروه سوم مدیرانی هستند که همه هم وغم و فکر و ذکرشان رفتن به مسافرت خارجی است. گروه سوم کسانی هستند که بارها و بارها کیهان ورزشی در موردشان نوشته و گفته که اینها در ورزش هستند و پست و مقام هم دارند ، اما از ورزش و برای ورزش نیستند . اینها کسانی هستند که با آویزان شدن به افراد و جریانات با نفوذ ، خود را تحمیل می کنند ، اما نه برای اینکه ورزشدوست هستند یا مدیران خوبی هستند و کارنامه روشنی از مدیریت خود در سایر حوزه ها و سازمان ها دارند . نه ، فقط برای اینکه با نفوذ و چنگ انداختن به جایگاه های مدیریتی از مواهب آن در اموری مثل " بیزینس"، مسافرت های پرهزینه از کیسه بیت المال و... استفاده کنند. این دسته به اصطلاح مدیران به چیزی که علقه و دلبستگی نداشته و سرتوشت آن برایشان کوچکترین اهمیتی ندارد،" ورزش" است.

ورزش هم " حق الناس" است ، نه ملک شخصی

طرفه اینجاست که علی رغم این همه هشدارهای دلسوزانه که کارشناسان و رسانه ها درباره این قبیل مدیران می دهند و می نویسند و برادرانه و خیرخواهانه از مدیران ارشد و مقامات ذیربط می خواهند که ورزش و مصلحت و سرنوشت آن را قربانی رودربایستی ها و تعارفات و مصلحت اندیشی های مخرب نکنند، با ورزش و رشته های ورزشی مثل ملک شخصی و میراث خانوادگی رفتار نکنند، در ورزش هم پای مردم و خواسته ها و مطالبات و احساسات و علائق آنها در میان است و بحث " حق الناس" جدی است و این مسائل را به خاطر عواقب دنیوی و مجازات های اخروی دستکم و شوخی نگیرند و... متاسفانه کمتر( نمی گوییم اصلا) گوش شنوایی وجود دارد و به همین دلیل واکنش و اتفاقی که مفید حال ورزش است و می تواند موانعی را از سر راه آن بردارد، رخ نمی دهد.

دریغ از یک حلبی!

حالا و این بار می بینیم که یکی ازعالی ترین مقامات ورزش به صراحت و در جمع اصحاب رسانه از مدیرانی می گوید که هم وغمشان مسافرت رفتن است و بس. بعضی از این مدیران پیش از بازی های آسیایی با چرب زبانی و اصرار، قول چندین و چند مدال داده و مسئولان را مجاب کرده بودند که تیم مربوطه - و البته شخص شخیص شان - را از کیسه بیت المال ( یعنی از جیب مردم، یعنی همان ها که کتاب خدا آنها را" ناس" می خواند ) به این بازی ها اعزام کنند تا برای ورزش ایران عزیز افتخار کسب و دل ملت را شاد کنند، اما همه می دانیم که آنها و تیم اعزامی شان یک " حلبی" هم از این مسابقات به دست نیاوردند و... البته آقای مدیر به هدفش رسید، مسافرتش را رفت و حالا هم به جای برنامه ریزی برای آینده در فکر جور کردن مقدمات به منظور رفتن به سفر بعدی است !!

امانت یا طعمه ؟!

به راستی تکلیف چنین به اصطلاح مدیرانی که ورزش را " طعمه" قرار داده اند تا به آرزوهای کوچک و پست خود برسند کی باید مشخص و روشن شود ؟ اصلا در نظامی که اسلامی است و الگوی حکومتداری آن باید علی مرتضی (ع) باشد، مدیران ما از چه مکتب و مرامی در مدیریت و انتخاب اصحاب خود الگوبرداری می کنند ؟ مگر علی (ع) خطاب به مدیران نمی گوید :" این مسئولیت امانتی است بر گردن تو، لذا مثل طعمه به آن نگاه نکنید" ؟!

خائن و ناشی!

مگر صادق آل محمد (ع) درباره نحوه انتخاب اصحاب و همکاران نمی گوید : " از نظر من فرفی نمی کند که امور مردم را به دست خائن بسپاریم یا ناشی و نابلد [ چون نتیجه هر دو ، خرابی کار مردم است] " ؟! چرا یکسره دم از این بزرگان و مرام این بزرگان می زنید، اما در عمل به روش هایی متمسک می شوید و از راه هایی می روید که برخلاف آموزه ها و سفارشات کسانی است که آنها را امام و پیشوای خود می دانید ؟ و بالاخره چرا به قول و خطاب قرآن کریم " به آنچه می گویید، عمل نمی کنید" ؟ " لم تقولون ما لا تفعلون ؟ "

ریشه و سرآمد بسیاری از مشکلات

همواره نوشته ایم که ریشه بسیاری از مشکلات و گرفتاری های ورزش ما روشن و بر همگان معلوم است . سرآمد این مشکلات، " مدیریت" ورزش است که در بسیاری از جاها و رشته ها کمیتش لنگ است ، سهل است که به جای اینکه یار ورزش باشد، بار آن است . اما آنچه موجب تاسف و تعجب است و سخت شبهه ناک و سوال برانگیز ، این است که چرا با وجود روشن بودن مسائل و ریشه بسیاری از گرفتاری ها و مشکلات ورزش و حتی اعتراف بعضی از مسئولان بلندپایه مثل آقای خسروی وفا، درباره اینگونه نامدیران عوضی آمده یک بار برای همیشه تصمیم گیری نمی شود؟ آیا زور مسئولان ورزش به اینگونه مدیران و حامیان پشت پرده آنها نمی رسد، یا اراده ای در این باره نزد مسئولان ارشد ورزش وجود ندارد؟

گریه یا مبارزه ؟

در هرحال آنچه در آن تردیدی نیست ، این است که به جای ترسیدن از مصاف دادن با معضلات و نادیده گرفتن آنها و یا حداکثر، گلایه کردن و اظهار آن، باید با مشکلات و مشکل آفرینان شجاعانه روبرو شد و به جنگ آنها رفت. تکرار و تاکید می کنیم که یکی از اصلی ترین مشکلات این ورزش که بسیاری از اشکالات و مسائل ورزش هم از آن ناشی می شود، موضوع " مدیریت" است...

بزنگاه مناسب برای اصلاح ورزش

اما متاسفانه این اتفاقی است که در ورزش ما نمی افتد و مصلحت اندیشی های کاسبکارانه و بی معنا موجب شده تا به جای درافتادن با مشکلات و شناسایی و ریشه کن کردن عوامل به وجود آورنده آنها، مسائل لاینحل مانده و روی هم تلنبار شود. تاکید می کنیم پایان بازی های آسیایی بزنگاه و فرصت مناسبی است که فکری اساسی و تدبیری کارساز درباره سازوکار مدیریتی ورزش داشته باشیم .

تکلیف نامدیران را یکسره کنید

حداقل از این فرصت استفاده شود و تکلیف آن دسته از مدیرانی که رئیس کمیته ملی المپیک آنها را کسانی می داند که دغدغه ای درباره ورزش و حوزه مسئولیتی خود ندارند و یکسره در پی سفر و استفاده از مواهب مدیریتی هستند را روشن و یکسره کنیم . کسانی که بدون تردید ، یا با سفارش این وآن فرد متنفذ یا با لابی گری و چرب کردن سبیل بعضی از اعضای مجمع یا وعده و وعید دادن به آنها - و نه بر اساس اصل شایسته سالاری - به این پست و مقام ها رسیده اند.

بیانیه نویسی و حرمت شکنی

بالاتر ، از مشکلات تلنبار شده و لاینحل ورزش که متاسفانه هرچه می گذرد به جای اینکه حل و از کمیت آن کاسته شود، به تعداد آنها افزوده می شود، سخن گفتیم. در این باره نمونه و مثال فراوان است. یکی از تازه ترین و ملموس ترین آنها را در دعواها و جار و جنجال هایی می شود دید که این روزها فوتبال ما و تیم های لیگ برتری - و خاصه دو تیم پرطرفدار کشورمان - در آن درگیر هستند و نقش آفرینی می کنند.

ما به " علت" می پردازیم ، نه معلول

ما اینجا طبق روال و روش مرسوم این صفحه که همواره سعی کرده است به جای پرداختن به معلول ، به علت و ریشه مشکلات بپردازد، قصد ورود به ریز مسائل و واکاوی این مشکل و بحث های درگرفته میان تیم های بزرگ و پرطرفدار کشورمان را نداریم و نمی خواهیم در این باره به قضاوت بنشینیم و حق را به یکی از دو طرف ماجرا بدهیم، چرا که باور داریم این مسائل آزاردهنده مثل جنگ بیانیه ها و متلک پرانی و انگ و تهمت زدن ها و بی احترامی ها، خود معلول هستند و ریشه در علت هایی دارد که همانطور که بالاتر نوشتیم ، اراده ای برای حل و فصل آن از سوی مسئولان ذیربط دیده نمی شود و لاجرم سوگمندانه شاهد افزوده شدن به آنها هستیم.

برخوردهای تاسفبار

باری، ما ضمن اینکه امیدواریم مسئولان امر با ظرافت و تدبیر این موضوع را که اصلا در شان فوتبال ایران - و به ویژه طرفداران - نیست، فیصله دهند و حل کنند، نمی توانیم از بابت چنین اتفاقات و برخوردهای آزاردهنده و گاه سخیفی که اصلا زیبنده فوتبال ما و خاصه تیم های بزرگ و پرطرفدار کشورمان نیست و مرتب و در هر دوره به انحای مختلف تکرار می شود ، تاسف خود را ابراز نکنیم.

مسائل حل نشده

چون نیک و دقیق بنگریم متوجه می شویم که اینگونه برخوردها و درگیری های کلامی و کتبی و ... ریشه در مسائلی دارد که سال هاست در فوتبال ایران خود را نشان داده و به رخ می کشد، اما کسی ، مسئول و مدیری در پی حل و فصل آن بر نمی آید و به هر دلیل خود را با مشکلات درگیر نمی کند. برای همین است که هنوز لیگ فوتبال ما تا اندازه ها و استانداردهای یک لیگ واقعی فرسنگ ها فاصله دارد.

پنجاه سال لیگ!

ما اگر بنای لیگ باشگاهی را از شروع جام تخت جمشید بگیریم یعنی از سال 52 تا امروز که لیگ فوتبال ایران صفت حرفه ای را یدک می کشد و با نام " جام خلیج همیشه فارس " برگزار می شود، پنجاه سال لیگ فوتبال داریم. اگر وقفه های بعد از انقلاب و سال های جنگ ( که آن موقع هم لیگ داشتیم اما به صورت استانی) را هم در نظر بگیریم ، این نتیجه حاصل می شود که فوتبال ما بیش از 40 سال است که از" لیگ باشگاهی" برخوردار است.

پاسخ منفی!

لذا اولین سوالی که با توجه به آماری که مختصرا ارائه شد و واقعیاتی که در این فوتبال با آن مواجهیم - و به یک مورد اشاره کردیم - به ذهن متبادر می شود ، این است که آیا ساختار و بنیان لیگی که امروز داریم با سابقه 40 ساله آن همخوانی دارد؟ پاسخ بدون شک منفی است.

" لیگ" را چطور می نویسند؟!

زمانی که ما پنجاه سال پیش به برگزاری " لیگ" به معنای رایج آن در جهان اقدام کردیم، خیلی از کشورهایی که امروز در قاره آسیا دارای لیگ های معتبر هستند و در رده باشگاهی قاره تیم های قدرتمند و همیشه مدعی دارند، نمی دانستند " لیگ" را چطور می نویسند و حتی بلد نبودند آن را تلفظ کنند ، از ژاپن گرفته که امروز نان کار پایه ای خود از جمله برگزاری لیگ قوی و استاندارد را می خورد و نتایج آن را نه فقط خودش که دیگران با تحسین می نگرند تا همین کشورهای همسایه که حالا مدعی حضور در لیگ های اروپایی هم هستند و آسیا را برای خود کوچک می دانند!

" من بمیرم، تو بمیری " !

فوتبال ما بعد از پنجاه سال و برگزاری بیش از چهل فصل لیگ به کجا رسیده است؟ بدون شک هر کسی که چشم بینا داشته و خود را به خواب نزده باشد ، پاسخ این سوال را می داند. اینکه به نام لیگ و فوتبال است ، آن چیزی نیست که گواه برگزاری یک لیگ مستمر با قدمت باشد ، چیزی نیست که بیانگر حضور این فوتبال در مرحله نهایی جام جهانی در شش دوره باشد. امروز و هر سال برای اینکه تیم های ما را در آسیا و رقابت های باشگاهی بپذیرند، کلی نگرانی و اضطراب و دعوا و " من بمیرم ، تو بمیری " و التماس و تحقیر و منت را باید تحمل کنیم . چرا ؟ کدام عقل سلیمی با سرمایه ملی و فوتبال و لیگ نزدیک به پنجاه سال خود چنین می کند؟ متاسفانه ما چنین کرده ایم!

روش های باری به هر جهت غیر علمی

اگر می خواهیم ریشه این دعوا و مرافعات و حرمت شکنی ها و... را پیدا کنیم ، باید ببینیم آنها که سال هاست در فوتبال ما مسئولیت داشته و دارند، با آن چه کرده اند و چه سیاست ها و روش هایی را به کار برده اند؟ آنها سیاست ها و روش هایی داشته اند که عمدتا غلط بوده و طرفه اینجاست که علی رغم هشدارها و تذکرات، هیچ اراده ای برای تغییر شیوه و نحوه اداره فوتبال وجود ندارد ! گویا آقایان به همین که هست - و با روش های باری به هرجهت و غیر علمی به دست می آید - راضی هستند!

جالب تر از همه!

سال هاست که می گوییم و دیگر دلسوزان هم می گویند این که " هست" ، فوتبال نیست، لیگ نیست . اگر آنچه کشورهای پیشرفته در ورزش و فوتبال دارند و به نام" لیگ" برگزار می شود را با ساختار فوتبال و لیگ خود مقایسه کنیم، آن وقت حرف ما بهتر ثابت می شود که اگر آنچه آنها به نام فوتبال و ساختار فوتبال دارند، اسمش " فوتبال " است و آنچه به نام لیگ برگزار می کنند ، اسمش " لیگ " است، پس آنچه ما داریم و برگزار می کنیم چه نام دارد؟ جالب تر از همه این است که با این وضع و حال به کمتر از قهرمانی در آسیا هم راضی نیستیم!!

بی تعارف آنچه ما به نام فوتبال و لیگ و... داریم، " هیاهو" یی است که کسی از آن لذت نمی برد، رشد و پیشرفت فوتبال مستعد ایران را سبب نمی شود و فقط سبیل جماعتی را چرب و نام و نان عده ای آویزان را فراهم می آورد. تا زمانی که در بر این پاشنه می چرخد، باید هم شاهد این حرمت شکنی ها، بیانیه نویسی ها و احساس بی عدالتی و تبعیض و بالاخره فقدان احساس اعتماد و احترام باشیم اما کی قرار است آقایان فراتر از روزمرگی ها و نتیجه محوری ها به دنبال اصلاح فوتبال و ورزش باشند و در شیوه و روش های مدیریتی خود تغییرات بایسته بدهند، الله اعلم!

* سیدمحمدسعید مدنی

نام:
ایمیل:
* نظر:
پربازدید ها
آخرین اخبار